توى فکر اينم که يه کتاب در مورد اهمالکارى بگيرم. توى کارگاه ديروز فهميدم که به مرور تبديل به يه آدم اهمالکار شدم و بدون اينکه متوجه بشم اين کار رو انجام ميدم
و علت اصلى افت تحصيليم هم توى سالهاى گذشته همين بوده.
دوست عزيزى که ميخونى, شايد دلت بخواد بدونى " اهمالکارى " چيه ؟! اهمالکارى با اون چيزى که ما اصطلاح روزانه تاخير در انجام کارا داريم فرق داره. آدم به طور غريزى ميل به آسوده بودن داره و بخاطر همين کارهاشو پشت گوش ميندازه. اين تا يه اندازه اى نرماله, اما اگر از اندازش خارج شه ديگه نرمال نيست و يه مشکل روانشناختيه.
و بخصوص بچه هاى اول خانواده و آدماى کمالگرا بيشتر به اين سمت سوق پيدا ميکنن.
اين رفتار انواع مختلفى داره:
اجتنابى, بى نظمى, ترديدى, همه يا هيچ و.....
که در مورد من مدل همه يا هيچش بدجور وارد ميدون شده! خب يعنى چى؟! من سالهاست که عقيده داشتم که آدم يا نبايد يه کارى رو انجام بده يا بايد به بهترين و کاملترين شکل انجامش بده. هميشه هم فکر ميکردم عقيدم درسته و بهش پايبند بودم.....
اما اتفاقى که افتاد اين بود ک من هيچ کارى رو شروع نميکردم چون مطمئن بودم تمومش نميتونم کنم و اين ترس از تموم نشدنه نميزاشت رشد کنم. مثلا يه کتاب رو حتما بايد از صفحه يکش شروع ميکردم به خوندن , حتى وقتى لازم نبود
از اين به بعد با تمرينايى که بهم دادن, بايد اين مشکل رو حل کنم
به نظرم حتى اگه پنجاه درصد مسير رو برم بهتر از اينه که هيچکارى نکنم
هنوزم با تو نشستن به همه دنيا ميارزه...برچسب : نویسنده : niloufarlovelyo بازدید : 31